در دسترس بودنت دیگر برایم ارزشی ندارد،
اکنون نه مشترک هستی نه مورد نظر ...
 
 
 
 
 

تنهایی هایت را پیش فروش نکن ...
  فصلش که برسد به قیمت گزاف می خرند ...
 
 
 

هست را اگر قدر ندانی می شود  بود
و چه تلخ است
هست  کسی بود  شود ...

خدایا ...
آخرش نفمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من !
 
 

 


حالم را پرسیدند... 
گفتم رو به راهم!
افسوس که هیچ کس نفهمید رو به همان راهی هستم که او از آن گذشته بود ...

 


تمام پرانتزها را میبندم
 رفتنت ) )
توضیح - اضافی نمیخواهد ...
 
 
 

+ تاريخ دو شنبه 10 / 1برچسب:,ساعت 15:8 نويسنده Sajja-D |

کسی چه می داند
 امروز چند بار فرو ریختم،
از دیدن کسی که تنها لباسش شبیه تو بود ...
 
 
 
 

 


تو چه می فهمی حال و روز کسی را که دیگر هیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند ...
 
 
 
 
 

 

 

 


کاش همیشه در کودکی می ماندیم !
                                         تا به جای دل هایمان سر زانو هایمان زخمی
می شد !
 
 
 

 

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد